یا امام رضا
حنجره نورانى ات، جرعه نوش سم ستم سیه دلان مى شود
و طنین هق هق زائرانت تا قیامت گلوى سوخته ات را یاد مى کند
شهادت مظلومانه امام رضا (ع) تسلیت باد !
سلام ای غایب بی نشان !
ای بهانه ی تمام گریه هایم ! ای آقای ندیده ام!
امشب دلم دوباره بیقراری می کند,
ستاره می شمارد و سراغت را از ماه می گیرد,
تو تمام اشتیاق کُمیل من،
تمام گریه های ندبه ی من و تمام دلتنگی سَمات من هستی
پس بیش از این ما را چشم انتظار و بی قرار مخواه
و با آمدنت نور صفا و صداقت و صمیمیت بر
دلهای تاریک عالمیان بتابان.
رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
“دِمُدِه گشت و دست و پا گیر” است
توی بال ِ فرشته ها انگار
حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت
مثل یک کوه نور می آیی
حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی
خسته ای از تمام مردم شهر
از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری !!
سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش ِ رو جای بهتری باشد
پر بکش سمت اوج میدانم
که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می برد تو را بالا
در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست …!!!
باز ، دگر باره رسید " اربعین "
جوش زند " خون حسین " از زمین
شد چهلم روزِ " عزای حسین "
جان جهان باد " فدای حسین "
آری!
حسین را منتظرانش کشتند...........
مهدی جان تو برگرد،
قول میدهیم کوفی نباشیم!
*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
دنیا تیره و تار شد
و شهر سیاه پوش ؛
میدانی ؛ آخر
آفتاب را به خاک و خون کشیده بودند ...
چهل روز، نه ؛ چهل شب از آن واقعه گذشت.
اربعین حسینی بر همگان تسلیت باد
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است ؟
چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش ؟
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فراتست گل آلود ؟
شرمنده زلعل لب عطشان حسین است
دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدا هم عزادار حسین است . . .
عشق یعنی آتش افروخته / عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام / دل بریدن ها وحج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دوعین / عشق یعنی گریه برقبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام / یا اباالفضل و حسین و والسلام
محرم شد و دلها شکست
از غم زینب ، دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد
از عطش خاک ، کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت
چله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و لیلا همه در خون شدند
این چه غمی بود که دنیا شکست